اختلالات روانپزشکی رایج در سالمندان؛ از زنگخطرها تا مسئولیت سایر متخصصان
خطر بروز اختلالات روانپزشکی در هر برهه سنی وجود دارد. اختلالات روانپزشکی در دوران سالمندی نیز بروز میکنند، اما آنگونه که به بیماریهای جسمی و درمان آنها اهمیت داده میشود، اختلالات روانپزشکی جدی گرفته نمیشوند. به همین جهت تیم چلچلی سراغ دکتر ناهید برنا روانپزشک سالمندان رفت و طی یک مصاحبه در رابطه با اختلالات روانپزشکی رایج در سالمندان، زنگ خطرها و نقش سایر پزشکان با او صحبت کرد.
دکتر ناهید برنا، متخصص اعصاب و روان و فلوشیپ روانپزشکی سالمندان است و با توجه به تجربیات دکتر برنا در زمینه اختلالات روانپزشکی سالمندان به گفتگو درباره آمارها، تأثیرات اختلالات بر زندگی سالمندان و سایر موضوعات مربوطه پرداختیم.
آیا افراد در سالمندی هم به اختلال روانپزشکی مبتلا میشوند؟ شایعترین اختلالات کدام است؟!
دکتر برنا در پاسخ به این سؤال گفتند: سلامت روان مختص به یک دوره سنی خاص نیست و در تمام سنین اعم از سالمندان مهم است، بنابراین بسیاری از سالمندان به اختلالات روانپزشکی مبتلا میشوند. برای روشن شدن این مسئله میتوان به آمارهای معتبر مانند آمار WHO رجوع کرد. گزارش شده است 20 درصد سالمندان یعنی از هر پنج فرد بالای شصت سال یک نفر، به نوعی درگیر اختلالات روانپزشکی است. لازم به ذکر است اختلالات مربوط به سردرد و عوارض آن در این آمار ذکر نشده است. شایعترین اختلال روانپزشکی اختلال افسردگی است، حدود 7 درصد از افراد بالای 60 سال مبتلا به اختلال افسردگی هستند. بعد از آن شایعترین اختلال مربوط به اختلالات شناختی مانند اختلال دمانس است. شایعترین اختلال شناختی نیز بیماری آلزایمر است که حدود 5 درصد افراد بالای شصت سال درگیر آن هستند. این آمار با هر پنج سال افزایش سن، دوبرابر میشود. اختلالات اضطرابی در رده بعدی قرار میگیرند و حدود 4 درصد سالمندان مبتلا به اختلالات اضطرابی میشوند. اختلالات اعتیاد و مصرف مواد هم که لازم است به آن توجه ویژه شود 1 درصد افراد سالمند را درگیر می کند. نکته مهم در این آمارها این است که بسیاری از اختلالات روانپزشکی در سالمندان تشخیص نمیگیرند و بنابراین احتمال اینکه آمارها بیش از این باشد، زیاد است.
عواملی که ریسک ابتلاء به اختلالات روانپزشکی را افزایش میدهند
فلوشیپ روانپزشکی سالمندان درباره عوامل خطر ابتلا به بیماریهای روانپزشکی توضیح داد: به صورت کلی دودسته عامل خطر برای ابتلا به بیماریهای روانپزشکی برای سالمندان وجود دارد. یک دسته مختص به سن نیست و میتواند در هر سنی رخ دهد مانند
- از دست دادن شغل
- سوگ عزیزان
- بیماریهای جسمی
دسته دیگر مربوط به عوامل خطری است که مختص به سنین سالمندی است.
- افت عملکردهای سالمند و از دست دادن ظرفیتهای سابق مانند تحرک، خودمختاری، استقلال و قدرت تصمیم گیری
- دردهای مزمن جسمی، افراد بالای 60 سال بیشتر در معرض ابتلا به چند بیماری همزمان مانند دیابت، فشار خون، بیماریهای گوارشی و قلبی هستند.
- فقدان، افراد سالمند بیشتر از سایر گروههای سنی در معرض فقدان هستند، فقدانهایی مانند از دست دادن همسر، خواهر برادر، دوستان و یا حتی فرزندان. بازنشستگی و از دست دادن استقلال، ظرفیت و عملکردهای قبلی از دیگر فقدانهایی است که سالمندان آن را در یک دوره کوتاه تجربه میکنند.
- تغییر نقشها در خانواده، برای مثال ممکن است با بزرگ شدن فرزندان کنترل امور در دست آنها قرار بگیرد.
مجموع این عوامل باعث میشود که فرد سالمند در معرض احساس تنهایی، انزوا و افسردگی قرار بگیرد که در نهایت منجر به اختلالات روانپزشکی جدیتر بشود.
اختلالات روانپزشکی و تأثیرات آن بر کیفیت زندگی سالمندان
دکتر برنا درباره تأثیرات اختلالات روانپزشکی بر ابعاد مختلف زندگی سالمندان گفت: بیماریهای روانپزشکی میتواند بر ابعاد مختلف زندگی فرد از جمله ابعاد جسمی و اجتماعی تأثیر گذار باشد. ارتباط تنگاتنگی میان سلامت روان و سلامت جسم وجود دارد. به طور کلی افراد سالمند بیشتر از سایر گروههای سنی مستعد بیماریهای جسمی مانند دیابت، فشار خون بیماریهای قلبی و سکتههای مغزی هستند. احتمال اینکه فرد سالمند مبتلا به بیماریهای مزمن، دچار افسردگی و سایر اختلالات روانپزشکی شود بیشتر از سالمند با شرایط جسمی سالم است. از طرف دیگر، سالمندی که مبتلا به اختلالات روانپزشکی است، هنگامی که به بیماریهای جسمی مبتلا میشود بیشتر از دیگران مقاوم به درمان است؛ زیرا فرد درک کمتری از وضعیت دارد و امید و انگیزهای برای درمان ندارد به همین دلیل ممکن است درمانهای داروییاش را جدی نگیرد و به دکتر مراجعه نکند. بنابراین رابطه سلامت جسم و روان یک رابطه دوسویه است.
میان اختلالات روانپزشکی و اختلالات شناختی مانند دمانس و آلزایمر نیز ارتباطات قوی وجود دارد. به ویژه افرادی که در سالمندی دچار اختلال افسردگی میشوند احتمال ابتلا به زوال عقل در آنها بیشتر میشود.
هم چنین بیماریهای روانپزشکی زندگی اجتماعی فرد سالمند را نیز تغییر میدهد. سالمندان مبتلا به بیماریهای روانپزشکی ارتباطات اجتماعی کمرنگتری دارند و به طبع آن خلاقیت و انگیزه در آنها کاهش مییابد. اختلالات روانپزشکی هم چنین بار اقتصادی زیادی را برای فرد سالمند و مراقبین آنها به دنبال دارد زیرا ممکن است بهخاطر درمان اختلالات روانپزشکی و به دنبال آن اختلالات جسمی متقبل هزینههای درمانی سنگینی شوند.
وی خاطر نشان کرد: نکته قابلتأمل این است که سالمندان مبتلا به اختلالات روانپزشکی ممکن است به خودکشی متمایل شوند. آمارها نشان داده است علیرغم اینکه 12 درصد جمعیت را سالمندان تشکیل میدهند، 18 درصد آمار خودکشی را به خود اختصاص میدهند. بنابراین توجه به سلامت روان سالمندان امری مهم است.
زنگ خطرهای ابتلاء به اختلالات روانپزشکی در سالمندان
ناهید برنا درباره زنگ خطرها اینگونه توضیح داد که: توجه به نشانهها در سالمندان از اهمیت ویژهای برخوردار است. در اینجا برخی زنگ خطرها وجود دارند که سالمندان و مراقبین آنها باید به آن توجه کنند.
تغییرات خلق و خو
باور غلطی وجود دارد مبنی بر این که تغییرات خلقی و زوال شناختی در سالمندان امری عادی و بخش طبیعی از فرایند سالمندی است؛ این یک باور غلط است و انتظار نمیرود افراد با افزایش سن دچار زوال شناختی شوند یا علائمی از اضطراب و افسردگی داشته باشند. تغییرات خلق و خو مانند اینکه فرد حداقل به مدت دوهفته علائمی مانند بیانگیزگی، بیحالی، خلق پایین و دلمردگی نشان دهد. در هنگام بروز چنین نشانهای بهتر است هر چه سریعتر با یک متخصص مشورت شود.
انزوای اجتماعی
زنگ خطر بعدی هنگامی به صدا درمیآید که فرد سالمند دچار انزوای اجتماعی میشود و از جمعها کنارهگیری میکند، دیگر سراغ تفریحات و علایقش نمیرود و نسبت به فعالیتهای سابق انگیزه ندارد.
تغییر در اشتها
علامت بعدی تغییر در اشتهای فرد سالمند است. اگر فرد در مدت زمان کوتاهی به صورت قابل توجه تغییراتی در اشتهایش به وجود آمد و دچار کاهش یا افزایش وزن به یکباره شد، باید سریعاً مورد ارزیابی قرار بگیرد.
گیجی و سردرگمی
یکی دیگر از علائم گیجی و سردرگمی است که غالباً به صورت عدم تمرکز و جوابهای نامرتبط نمایان میشود. برخی بر این باورند که این علائم بخشی بدیهی و نرمال از دوران سالمندی است اما اینطور نیست. توجه به این عامل بسیار مهم است زیرا ممکن است نشانهای از ابتلا به زوال عقلی، افسردگی و حتی روانپریشی باشد.
علایم جسمی و فیزیکی غیر قابل توجیه
علامت دیگر علایم جسمی و فیزیکی غیر قابل توجیه مثل ناراحتی گوارشی، تغییر در اجابت مزاج، لرزش دست دردهای عضلانی و تعریق است که توجیهات پزشکی ندارد و متخصصین دلیل مشخصی برای آن پیدا نمیکنند.
تغییر در بهداشت فردی
اگر فرد به صورت ناگهانی نسبت به بهداشت شخصیاش به دلایلی مانند انرژی کم، ناتوانیهای جسمی یا انگیزشی بی تفاوت شود، میتواند علامتی از اختلالات روانپزشکی باشد. از سوی دیگر اگر فرد سالمند به صورت ناگهانی نسبت به بهداشت فردی وسواس بیش از اندازه نشان دهد هم نرمال نیست.
سوء مصرف مواد
سوء مصرف مواد در افراد سالمند میتواند نشانه بعدی باشد. اگر فرد سالمند به یکباره و برای اولین بار در سنین سالمندی رو به مصرف مواد بیاورد زنگ خطری مبنی بر وجود یک پریشانی در زندگی اوست. هم چنین ممکن است سالمندانی که سابقه مصرف مواد داشتهاند با تغییر شرایط روانی، مصرف خود را زیادتر از گذشته کنند.
تغییر در میزان و کیفیت خواب
تغییر در میزان و کیفیت خواب میتواند از دیگر علائم ابتلا به اختلالات روانپزشکی باشد. این تغییر میتواند هم به صورت ناگهانی و هم به صورت تدریجی رخ دهد. تغییراتی مانند سخت به خواب رفتن، خواب منقطع، کم خوابیدن، زیاد خوابیدن و زود بیدار شدن از خواب باشد. سالمندانی که به افسردگی دچار میشوند غالباً صبح خیلی زود از خواب بیدار میشوند.
احساسات منفی
حس ناامیدی، بی ارزشی، گناهکاری، نگرانیهای مداوم زنگ خطرهایی است که نیاز به توجه ویژه دارند. اضطرابهای مداوم درباره وضعیت معیشتی، سلامتی خود و خانواده بخشی طبیعی از سالمندی نیست. اگر فرد سالمند نسبت به زندگی حس پوچی و ناامیدی داشته باشد، مدام درباره مرگ، خودکشی و پایان زندگی صحبت کند و احساس کند که زندگی معنایی ندارد، احتمال دارد که به اختلالات افسردگی و سایر اختلالات روانپزشکی دچار شده باشد.
از دست دادن آگاهی
از دست دادن آگاهی نسبت به زمان، مکان، اشخاص و حس سردرگمی در محیطهای آشنا از نشانههای مهم است. این نشانهها میتواند نشان دهنده اختلال روانپزشکی دلیریوم باشد؛ دلیریوم اختلال روانپزشکی است که در کمتر از چند روز اتفاق میافتد و علائمی مانند گیجی، فراموشی موقتی، هذیان و توهم دارد. در صورت بروز اینگونه علائم در فرد سالمند باید فرد سریعاً به لحاظ پزشکی و روانپزشکی ارزیابی شود.
مشکل در حافظه اخیر
مشکل در حافظه اخیر و تمرکز فرد سالمند نیز میتواند از سایر نشانههای ابتلا به اختلالات روانپزشکی باشد.
باورهای غلط درباره اختلالات روانپزشکی در سالمندان
برنا در ادامه در ارتباط با باورها و تابوهای غلط درباره اختلالات روانپزشکی صحبت کرد: باورهایی وجود دارد مبنی بر اینکه سلامت روان در سالمندی اهمیت کمتری دارد یا اینکه درمانهای روانپزشکی در سالمندان امکانپذیر و پر اهمیت نیست. اما مطالعات و آمارها بر خلاف این باورها است. مطالعات نشان داده است که 80 درصد سالمندان مبتلا به اختلالات روانپزشکی که تشخیص و درمان به موقع و درست دریافت کردهاند، بهبودیافتهاند و کیفیت زندگی، امید به زندگی و طول عمر آنها افزایشیافته است. بنابراین این باور که افسردگی، اختلالات شناختی و سایر اختلالات روانپزشکی در فرایند سالمندی امری طبیعی است، اشتباه است. اگر به تشخیص و درمان به موقع و درست اختلالات روانپزشکی در سالمندی توجه لازم و کافی نشود، کیفیت زندگی سالمندان، امید به زندگی و طول عمر آنان کاهش مییابد. بنابراین سالمندان نیز در صورت ابتلا به اختلالات روانپزشکی میتوانند با دریافت دارو درمانی، جلسات مشاوره و افزایش آگاهی درباره بیماری بهبود یابند.
نقش بیبدیل سایر پزشکهایی که سالمندان به آنها مراجعه میکنند برای تشخیص اختلالات روانپزشکی و ارجاع
وی در ادامه به نقش مهم سایر متخصصین پرداخت و گفت: نقش سایر متخصصین برای مثال متخصص قلب و عروق، داخلی، غدد، ارولوژیست و سایر پزشکانی که بیشتر با سالمندان در ارتباط هستند بسیار کلیدی است. سایر متخصصین هم میتوانند در ارجاع سالمندان به متخصصین حوزه روان و هم در شکستن تابوهای مراجعه به روانپزشک تأثیر گذار باشند. به صورت کلی دو دلیل وجود دارد که یک سالمند مبتلا به اختلالات روانپزشکی تشخیص دریافت نکند؛ یک دلیل مربوط به تابوها در مراجعه به روانپزشکان و روانشناسان است، دلیل دیگر عدم تشخیص به موقع است. آمارها نشان داده است پزشکان سطح اول مراقبتهای پزشکی تنها 50 درصد مواقع تشخیص و ارجاع به موقع داشتهاند و نیمی از سالمندان مبتلا به اختلالات روانپزشکی تشخیص صحیح و مناسب را دریافت نمیکنند. بنابراین توجه به علائمی که گفته شد بسیار مهم است. نشانههای دیگری که میتواند زنگ خطر باشد و پزشکان متوجه آن شوند این است که بیمار درمانهای دارویی خودش را جدی نگیرد، ویزیتها را به طور مرتب انجام ندهد و در حافظه و عملکردهای شناختیاش دچار مشکل شده باشد. نکته قابل تأمل این است که نباید انتظار داشت فرد سالمند شخصاً و مستقیماً به مشکلات روانپزشکی خود اشاره کند. هم چنین متخصصان بهتر است به این نکته توجه کنند که سلامت جسم و روان ارتباط تنگاتنگی دارد. چه بسا سالمندی که خدمات روانپزشکی به موقع و صحیح دریافت کند، در درمان بیماریهای جسمیاش موفقتر باشد.
مراقبین سالمندان و نقش کلیدی آنها در سلامت روان سالمندان
دکتر ناهید برنا در آخر به اهمیت نقش مراقبین پرداخت: مراقبین نیز در تشخیص و حفظ سلامت روان سالمندان اهمیت بسزایی دارند. ابتدا بهتر است به تعریف مراقب سالمند بپردازیم. مراقب کسی است که نیازهای سلامتی و رفاهی که فرد سالمند به آن وابسته است را تأمین میکند. این مسئولیت بزرگ میتواند هم بر دوش یکی از اعضای خانواده باشد و هم میتواند توسط پرستار انجام شود. به طور کلی مراقب سالمند چند مسئولیت دارد.
یکی از مسئولیتها توجه به این است که نیازهای اساسی و مهم فرد سالمند مثل چکاپهای پزشکی و داروهای لازم درست و به موقع بر طرف شود.
وی افزود مسئولیت بعدی مراقبین مربوط به طرح یک برنامه مراقبتی است. مراقب سالمند به تنهایی از پس این مسئولیت نمیتواند بربیاید و بهتر است در این زمینه با یک پزشک مشورت کند. برنامه مراقبتی به مراقب سالمند کمک میکند تا دچار سردرگمی نشود و اهداف مهم در کیفیت زندگی سالمند را دنبال کند. برنامه مراقبتی میتواند شامل ساعات دقیق مراقبت، زمان داروها و ایمنی سازی محل زندگی سالمند باشد.
توجه به نیازهای اساسی فرد سالمند مانند تغذیه، نظافت شخصی، نظافت منزل و نیازهای عاطفی فرد از دیگر نقشهای مراقبین است. تأمین نیازهای عاطفی فرد سالمند مانند سایر نیازها اهمیت دارد. مراقبین باید همراه و همدم سالمندان باشند، به توانمندیهایشان توجه کنند و اقدامات لازم در جهت حفظ این توانمندیها را داشته باشند.
از دیگر مسئولیتهای مهم میتوان به توجه به داروهای سالمند اشاره کرد. بهتر است برای مدیریت این امر از جعبههای برنامه دارو استفاده کرد و به صورت مرتب آن را چک کرد. هم چنین مراقبین باید نسبت به رژیم غذایی فرد سالمند حساسیتهای لازم را داشته باشند. برای مثال متخصصین بر این باورند که بخاطر تحلیل تودههای عضلانی، سالمندان باید رژیم پر پروتئین داشته باشند. توجه به تحرک و رفت و آمد فرد سالمند نیز اهمیت ویژهای دارد.
در نهایت نکته مهم این است که تمام این مسئولیتها ممکن است فشار مضاعفی را بر فرد مراقب داشته باشد. بسیار شایع است که مراقبین دچار فرسودگی، افسردگی و سایر اختلالات روانپزشکی شوند. فرد مراقب باید برای سلامت روان، روابط اجتماعی و جنبههای شخصی زندگی خودش وقت کافی را اختصاص دهد و چه بسا لازم است در صورت ادامه این مشکلات از روانپزشک کمک بگیرد.