تکنیک اول
ارتباط احساسی با مطالب جدید
هنگامی که احساسات با افکار گره میخورد، رد خاطرات در مغز به طور باورنکردنی پر رنگ تر میشود ( الیزا ترکاست،نویسنده).
آیا اولین روزی که خبر پدر یا مادر شدن خود را شنیدید به خاطر دارید؟ یا روزی که با همسر خود اشنا شدید؟ اولین روزی که به مدرسه رفتید چطور؟
این مثال ها نمونه هایی از احساسی ترین تجاربی هستند که ممکن است تجربه کرده باشید. حتی اگر سال های زیادی هم از این تجارب بگذرد باز هم با جزییات آن را به خاطر میآورید. مطالعاتی که روی اثر هیجانات بر حافظه صورت گرفته، نشان می دهد زمانی که ما از اتفاق خاصی هیجان زده میشویم و تحت تأثیر قرار میگیریم، بخشی از مغز به نام بادامه تحریک میشود و همزمان با آن سطح هورمون آدرنالین افزایش مییابد. این تغییرات در نهایت بر هیپوکامپ (ساختار مغزی مرتبط با حافظه) تاثیر میگذارد و منجر به به ذخیرهی اطلاعات در این ناحیه میگردد. بنابراین پیشنهاد میشود برای ذخیره اطلاعات جدید در حافظه با آن پیوند احساسی بر قرار کنید. برای مثال آن را در فضای هیجانی تصور کنید یا آن را با خاطره ای احساس پیوند بزنید.
تکنیک دوم
داستان سازی
داستان همواره باقی میماند و هیچ گاه از بین نمیرود، حافظهی من هرگز ساکت نمی شود.(لانگ آنگ، مدافع حقوق بشر)
یکی از روش های کارامد برای به خاطر سپردن واژگان و تصاویر جدید روش “چسب حافظه” است. در این شرایط ممکن است با فهرستی از واژگان و تصاویر رو به رو باشیم که ارتباطی به یکدیگر ندارند. ما باید بتوانیم با ساخت یک داستان معنادار آن ها را به یکدیگر وصل کنیم. هر چه داستانی که بین اجزا برقرار می کنیم فکاهی و خنده دار تر باشد، بیشتر در ذهن میماند. نکته قابل توجه در ساخت داستان این است که حتما فضای داستان را تجسم کنید و از طولانی کردن داستان و استفاده از واژگان اضافی پرهیز کنید.
برای مثال برای حفظ کردن این واژگان که ارتباطی به یکدیگر ندارند میشود یک داستان ساخت.
واژگان: عروسک، لباس، قند، مبل، دخترک، فرش، بنفش، سیب و کفش
داستان: دخترک زیبا شبیه عروسک با لباس وکفش بنفش یک سیب در دست روی مبل خیره به قند، روی فرش نشسته بود.